آیا واقعاً دین در حال افول است؟
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۴۴۲۴۴
به گزارش «مبلغ»_جاناتان جانگ[2]، روانشناس تجربی، استادیار مرکز اعتماد، صلح و روابط اجتماعی دانشگاه کاونتری[3] است. او همچنین عضو وابسته گروه الهیات و دین و مدرسه مردمشناسی و مردمنگاری موزه در دانشگاه آکسفورد است. تحقیقات او عمدتاً در روانشناسی دین و مسائل فلسفی مرتبط با مطالعه علمی دین است. وی نویسنده کتاب «آزمایش با دین»[4] است که در سال ۲۰۲۳ منتشر شدهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر جانگ سپس به اتفاقاتی که بین دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۹۰ رخ دادند و ایدهٔ سکولار شدن جهان و افول دین در طول زمان را به چالش کشیدند، اشاره میکند: اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و در آلبانی که دینداری ممنوع بود و افراد پیش از آن در سرشماری اعلام کردهبودند که دیندار نیستند، ناگهان دینداری رواج یافت و افراد اعلام دینداری کردند. در جامعهشناسی قرن بیستم تنها جهان غرب مطالعه میشد و پس از اینکه جامعهشناسان بقیهٔ جهان را کشف کردند، دریافتند دین زنده و سالم است و مدرنیته تأثیر بسیار کمی در بیشتر نقاط جهان دارد. چالش دیگر از جانب مورخان مطرح شد، برخی مورخان این ایده را که روزگاری عصر طلایی دین وجود داشت به چالش کشیدند؛ امروزه کلیساهای عظیمی خالی هستند و مورخان استدلال میکردند که برخی از کلیساهای بزرگ هرگز مملو از جمعیت نبودهاند مگر در روزهای تعطیل و جشنها. در واقع طرح این ایده که عصر طلایی دین هرگز وجود نداشتهاست ایدهٔ افول دین را نیز با مشکل مواجه کرد زیرا اگر هرگز دین چندان بزرگی وجود نداشتهاست، این واقعیت که تعداد بسیار کمی از مردم اکنون به کلیسا میروند چندان قابلتوجه نیست. همچنین در اواسط دههٔ ۹۰ گریس دیوی[5]، جامعهشناس بریتانیایی، این ایده را مطرح کرد که با وجود اینکه در بریتانیا بسیاری از افراد به کلیسا نمیروند و در سرشماریها اعلام میکنند که دیندار نیستند، اما باورهایی دارند که میتوان آنها را بهطور قابل قبولی باورهای دینی نامید؛ بنابراین حتی اگر تعلق دینی زیادی در بریتانیا باقی نماندهباشد، باورهای دینی بسیاری همچنان وجود دارند. و در نهایت یکی از مواردی که ایدهٔ افول دین در فرایند مدرنیته را به چالش کشید این نکته بود که ایالات متحده آمریکا، از نظر فناوری به نوعی پیشرفتهترین ملت مدرن روی کرهٔ زمین بود، اما مردم همچنان دیندار بودند. در نتیجهٔ این اتفاقات جامعهشناسان به این نتیجه رسیدند که در مورد افول دین اشتباه میکنند.
وی ادامه میدهد: به دنبال اتفاقاتی مانند حادثهٔ ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱ و انتشار گزارشی از آزار کودکان توسط روحانی کاتولیک رومی در روزنامهٔ بوستون در سال ۲۰۰۲ علاقه به نظریهٔ سکولاریزاسیون افزایش یافت و افرادی مانند ریچارد داوکینز،[6] هیچنز[7] و دنیل دنت[8] کتابهایی نوشتند که به نوعی در پیشبرد سکولاریزاسیون مؤثر هستند. در سال ۲۰۱۲، پیو، مرکز جمعآوری داده،[9] گزارشی دربارهٔ غیر دینداران منتشر کرد که نشان میدهد ایالات متحده به سرعت در حال سکولار شدن است و به نوعی الهامبخش جامعهشناسان شد تا سکولاریزاسیون را به عنوان نظریهای قابل اجرا بررسی کنند.
دکتر جانگ توضیح میدهد که امروزه رویکردهای جامعهشناختی مختلفی نسبت به سکولاریزاسیون وجود دارد. یک رویکرد این است که به نوعی نظریه را بازتعریف کنیم. به عنوان مثال رویکرد استیو بروس[10] این است؛ او ادعا میکند اگر این نظریه را دوباره چارچوببندی کنیم، مشاهده میکنیم که با حقایق مطابقت دارد و شاید حتی پیشبینیهای جالبی برای آینده ارائه کند. از نظر جانگ این رویکرد، چندان جالب نیست. برای او رویکرد افرادی مانند پیپا نوریس[11] و رونالد انگلهارت[12] جالبتر است، که عبارت است از جمعآوری دادههای بیشتر و یا بررسی دادههای قدیمی با نگاهی جدید. انگلهارت یکی از بنیانگذاران پیمایش ارزشهای جهانی[13] است که اکنون چند دهه از تأسیسش میگذرد. نوریس و انگلهارت نه تنها به تغییرات در طول زمان و بهویژه در سراسر جهان علاقمندند، بلکه به اینکه چگونه متغیرهای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تغییرات در ارزشها و باورها را پیشبینی میکنند نیز علاقه دارند. نموداری که در ادامه مشاهده میکنید، دادههای پرسش از اهمیت خدا در پیمایش ارزشهای جهانی را نمایش میدهد.
جانگ اشاره میکند که پیش از سال ۲۰۰۷ به نظر میرسید اهمیت دین در حال افزایش است. انگلهارت پی برد که این روند پس از سال ۲۰۰۷ معکوس شدهاست و اهمیت خدا در کشورهای بیشتری رو به کاهش بود. دو نظریه در این باره وجود دارد؛ نظریه اول امنیت وجودی نام دارد که به نوعی با توسعهٔ اقتصادی مرتبط است، در گذشته دین در حفظ امنیت و سلامت افراد نقش مهمی ایفا میکرد که امروزه با بهبود آموزش، کاهش نرخ جنایات، نابرابری کمتر، مراقبتهای بهداشتی بهتر و… بهواسطهٔ دموکراسی، نقش عملی دین اهمیت کمتری دارد. نظریهٔ مهمتر اثر روانی است؛ دین نقش روانی نیز دارد، زمانی که افراد دوران سختی را سپری میکنند، به دین بهعنوان منبع آسایش روی میآورند، اما زمانی که شرایط سخت نیست نیازی به دین احساس نمیکنند. بنابراین از این جهت که جهان در حال مدرنتر شدن است دین در حال افول است. دکتر جانگ بحث خود را با طرح سوالی که در روانشناسی تکاملی و شناختی وجود دارد ادامه میدهد؛ چه چیزی در ذهن متکامل انسان وجود دارد که بشریت را به سمت دینداری میکشاند؟
روانشناسان بر این باورند که انسانها به باورهای ماوراءطبیعی مانند باور به خدایان، فرشتگان، ارواح و… تمایل دارند زیرا عملکرد شناختی-اجتماعی عادی انسان، به این امور پیوند خوردهاست. دکتر جانگ از بیان این گزاره دو منظور دارد؛ مورد اول تمایل حیوانات از جمله انسان برای تشخیص عامل[14] است که عبارت است از فرض مداخلهٔ یک عامل در موقعیتها؛ بهعنوان نمونه اگر در حال قدمزدن در جنگل باشید و صدای تکانخوردن چیزی را بشنوید، اولین فرض این است که صدا توسط یک عامل، چیزی با هدف، ایجاد میشود. این بیقاعدگی در فکر کردن به اینکه عواملی در اطراف وجود دارند، سنگبنای اعتقاد به عوامل ماوراءطبیعی است. مورد دوم توانایی ذهنخوانی انسانها و کمی پیچیدهتر است. با استفاده از نظریهٔ ذهنِ[15] بیش از حد حساس و فعال، انسانها بر اساس اطلاعات اندک، باورها و خواستهها را به افراد نسبت میدهند و دربارهٔ حالات ذهنی افراد استنباط میکنند. با توجه به اینکه انسانها عواملی را پیرامون خود میبینند و همچنین عادت دارند حالت ذهنی را به عوامل اطراف خود نسبت دهند، به راحتی به این باور میرسند که خدایان وجود دارند و چیزهایی از ما میخواهند. چیزی دربارهٔ عملکرد شناختی-اجتماعی ما وجود دارد که به تفسیر دینی و در مرتبهٔ دوم به انجام مناسک فردی و جمعی منجر میشود. به لحاظ تکاملی و شناختی مناسک از دو جنبه نشأت میگیرند؛ کارکرد آشکار مناسک جمعی پیوند اجتماعی است و شواهد بسیاری وجود دارند که نشان میدهند اجرای مناسک با افراد دیگر، شما را به آنها پیوند میدهد. اجرای مناسک فردی نیز از برخی جهات ناشی از نوعی اضطراب و میل به انجام کاری برای کنترل محیط است.
همچنین به نظر میرسد در جوامع بشری میل شدیدی برای تشکیل گروههای غیرخانوادگی وجود دارد. از منظر تکاملی اگر این ایده را در نظر بگیریم که چه چیزی به بقای انسان کمک میکند، به این نتیجه میرسیم که انسانها در گروهها به خوبی زنده میمانند، حتی اگر اعضای گروه افرادی که از نظر ژنتیکی با فرد مرتبط هستند، نباشند. باورها و مناسک مختلف در ادیان ممکن است به تشکیل این گروهها کمک کنند. با این تفاسیر به نظر بدیهی است که اگر انسان این ساختارها و استعدادها را دارد، نظریهٔ سکولاریزاسیون نادرست است؛ زیرا براساس نظریهٔ سکولاریزاسیون دین از بین خواهدرفت، اما دانشمندان شناختی بر این باورند که اجزای سازندهٔ دین همچون بخشی اساسی از طبیعت و ذهن انسان هستند، پس دین ناپدید نخواهدشد. اما این قیاس درستی نیست؛ با مدرن شدن کشورها از جنبهٔ شاخص توسعهٔ انسانی سازمان ملل، فرهنگها نیز در جهت داشتن فرزندان کمتر تغییر خواهندکرد و اگر اینطور باشد، به مرور زمان کشورهایی که دیندار هستند نیز تأثیر خود را بهعنوان بخشی از جمعیت انسانی دیندار از دست خواهندداد و در واقع مدرنیته از طریق تأثیر بر نرخ باروری منجر به سکولاریزاسیون میشود.
در نهایت دکتر جانگ بحث خود را اینگونه پایان میدهد که هرچند در سطح کلان میان مدرنیته و افول دین همبستگی قوی وجود دارد اما وقتی دادهها در سطح فردی تحلیل میشوند، تأثیر مدرنیته بر میزان دینداری افراد ناپدید میشود. بهطور کلی ادیان سازمانیافته در بازهٔ زمانی طولانی به عنوان تابعی از باروری افول مییابند، با این حال هنوز افراد باورهای دینی مختلفی دارند؛ در مناسک فردی و جمعی مشارکت میکنند و گروههای غیرخویشاوندی تشکیل میدهند و به همین دلیل ممکن است هنوز هم شاهد ظهور جنبشهای دینی جدید باشیم و شاید حتی برای احیای ادیان سنتی تا حدی بتوان از ساختارهای طبیعی ذهن انسان استفاده کرد.
ارجاعات:[1] Is Religion in Decline? Secularization Meets Cognitive and Evolutionary Psychology [2]
Dr Jonathan Jong [3]
Coventry University [4]
Experimenting with Religion [5]
Grace Davie [6
Richard Dawkins [7]
Christopher Eric Hitchens [8]
Daniel Dennett [9]
Pew Research Center [10]
Steve Bruce [11]
Pippa Norris [12]
Ronald Inglehart [13]
World Values Survey [14]
Agent detection [15]
Theory of mind
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1833489منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: جامعه شناسان باورهای دینی وجود دارند دین دار انسان ها دین داری افول دین گروه ها داده ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۴۴۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موجودات فضایی احتمالا به این دلیل منقرض شدهاند!
ایتنا - یک ستاره شناس معروف با ارائه نظریهای جدید احتمال میدهد موجودات فضایی در اثر انفجارهای پرتو گاما منقرض شده باشند.
دکتر فردریک والتر، استاد نجوم دانشگاه استونی بروک نیویورک، معتقد است که انفجارهای پرانرژی پرتو گاما که در کهکشانهای دوردست مشاهده شدهاند، میتوانند دلیل اصلی عدم برقراری ارتباط میان موجودات فضایی و انسانها باشند.
بر اساس گزارش روزنامه دیلی میل، والتر در نظریه جدید خود میگوید: محتمل ترین سناریو این است که تمدنهای فضایی در اثر انفجارهای پرتوگاما نابود و منقرض شده اند.
انفجارهای پرتو گاما یا GRB که ناسا آنها را قوی ترین انفجارهای جهان می نامد، هنگامی رخ می دهند که سوخت هسته ای قلب ستارگان غول پیکر پایان می یابد و آنها زیر فشار وزن خود فرو میریزند و انرژی گرانشی عظیمی را آزاد می کنند.
والتر توضیح می دهد: این پرتوها بسیار متمرکز هستند و اگر در سطح یک کهکشان گسترش یابند، می توانند تقریباً ۱۰ درصد از سیارات آن کهکشان را تحت تاثیر قرار دهند.
وی معتقد است که این تنها یکی از تفسیرهای ممکن است و آن را "نوعی بیماری" توصیف می کند.
بر اساس مطالعات چندین دهه رصدخانه پرتو گامای کمپتون ناسا، این انفجارها در کهکشان راه شیری که زمین در آن قرار دارد، نسبتاً نادرند. اما در کهکشانهای دوردست، این پدیده بسیار رایجتر است.
به گفته والتر، برآوردها نشان می دهد که هر ۱۰۰ میلیون سال یا حدود آن، یک انفجار پرتوگاما در هر کهکشان رخ می دهد.
وی اضافه کرد: در فاصله یک میلیارد سال، می توان انتظار داشت که تعداد زیادی از تمدن ها، در صورت وجود، نابود شوند.